رویائی خیس هرروز دلم به زیر باری دیگه است در دیده من ز هجر خاری دگر است من جهد همی کنم قضا می گویند بیرون ز کفایت تو کاری دگر است (حافظ) موضوع مطلب : این کوزه چو من عاشق ذاری بوده است در بند سر ذلف نگاری بوده است این دسته به بر گردن اومیبنی دستی است که بر گردن یاری بوده است (خیام) موضوع مطلب : وصل تو کجاومن مهجور کجا دردانه کجا حوصله مور کجاهر چند ز سوختن ندارم باک پروانه کجا واتش طور کجا (ابو سعید ابو الخیر) موضوع مطلب : نه چشمانم را میبندم و نه گوش هایم را میگیرم...
میخواهم و ببینم و بشنوم تمام لحظه های نبودنت را،تمام امید آمدنت را...
آری،من اینجا،چشمانم را به راه آمدنت دوخته ام
و در تلاطم لحظه ها گوش میسپارم به آهنگ قدم هایت،
همان هایی که برای به هم رسیدن برمیداری...
امید آمدنت تمام لحظه هایم را پر میکند،
عطر نفس هایت در ذهنم میپیچد و من اما،
آنقدر نزدیک می بینمت که گرمی آغوشت،هرم نفس هایت،لذت بوسه هایت و حتی نوازش هایت را حس میکنم...
دوری و دیر میشود که بیایی میدانم
اما آنقدر نزدیک می دانمت که گویی هرلحظه با منی،
اینجا کنار من،
در واج واج کلماتم حتی...
می آیی،میدانم...
آنقدر منتظر میمانم تا چشم هایم نوید آمدنت را به قلبم بدهند،
چشمان منتظرم...
موضوع مطلب : پیوندها لوگو آمار وبلاگ
|
||